گزارشی از جلسه نقد و بررسی کتاب «کارنامه فیاض: مجموعه آثار دکتر علی اکبر فیاض» اکران مردمی فیلم سینمایی «تمساح خونی» با حضور جواد عزتی و الناز حبیبی در سینما هویزه مشهد + فیلم سینما، آینه استحاله فرهنگی حضور زنان مشهدی در طرح طوبی، باعث هم‌فکری و هم اندیشی و تبلیغ عفاف و حجاب می‌شود یادی از غلامرضا صدیق غریب، معلم فرهیخته مشهدی| شاعری که غریب نبود تربیت ۱۵۰۰ مُبلّغ با هدف ترویج فرهنگ عفاف و حجاب در کشور نگاهی به سریال «اکازیون» به کارگردانی مسعود اطیابی| در سخیف بودن، استثنایی وجود ندارد! خلاقیت در هنر، هدایتگری در معلمی نشست طرح ملی طوبی، در مجتمع فرهنگی امام رضا (ع) مشهد برگزار شد برای معلم مهربان و روشنگرم «ناخن‌کشیدن روی صورت شفیع‌الدین»، رمانی از قاسم فتحی منتشر شد مسعود اسکویی درگذشت + علت فوت (۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۳) صفحه نخست روزنامه‌های کشور - چهارشنبه ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۳ جای خالی طنز صادق و دلسوزانه «گل آقا» تجربه‌ای دلنشین: کنسرت محسن ابراهیم‌زاده در برج میلاد محمدرضا اربابی: در نمایش «میتینگ»، با نسل جوانی رو‌به‌رو هستید که مسائل روز را می‌شناسد
سرخط خبرها

آقای مؤلف، دکان را با بنگاه نشر اشتباه نگیر!

  • کد خبر: ۱۲۶۴۵۷
  • ۳۰ شهريور ۱۴۰۱ - ۱۲:۵۸
آقای مؤلف، دکان را با بنگاه نشر اشتباه نگیر!
وحید حسینی - داستان نویس

«اگر این انتشاراتی با چاپ کتابم موافقت کند، چه مبلغی باید به آن‌ها بپردازم؟» این پرسشی است که امکان دارد شما از زبان یک داستان نویس یا شاعر توانمند؛ اما ناآگاه به امور چاپ و نشر کتاب بشنوید. واقعیت این است که ناشری که می‌پذیرد نوشته‌های شما را چاپخش کند، در کنار علایق یا وظایف فرهنگی احتمالی اش مسئول یک بنگاه تجاری است.

چنین شخصی در مؤسسه انتشاراتی خود باید «دادوستد» کند تا هم سود کند و امور زندگی اش را پیش ببرد و هم سود برساند و تا اندازه‌ای امور زندگی کسی را که سبب چرخیدن چرخ بنگاهش است (نویسنده و شاعر و هر آن کس که محتوایی برای انتشار در اختیارش می‌گذارد) تأمین کند.

اما عواملی وجود دارد که این توازن را بر هم زده است. یکی اوضاع فرهنگی و اقتصادی است که بازدارنده‌هایی بر سر راه رونق نشر کتاب گذاشته است. متأسفانه خیلی از مردم خریدن کتاب و اختصاص جایی از خانه را به مجلداتی از رمان و شعر و تاریخ و دیگر آثار همگانی، امری بایسته نمی‌دانند.

بسیاری از مخاطبان بالقوه و بالفعل کتاب هم در وضعیت اقتصادی نامساعد کنونی، امکان لحاظ کردن خرید کتاب برای سبد کالای نیازینه هایشان ندارند، بنابراین صنعت نشر در حوزه‌هایی که مردم جزو اولویت‌های خود تلقی نمی‌کنند، سوددهی ندارد و ناشران به چاپ کتاب در آن حوزه‌ها کمتر رغبت می‌کنند.

اینجاست که بعضا یا شعر و داستان ایرانی چاپ نمی‌کنند یا این کار را با دریافت هزینه‌های چاپ اثر از صاحب اثر (نویسنده و شاعر و...) انجام می‌دهند. در این میان، عامل دوم یعنی فرصت طلبی نیز وارد گود می‌شود و ناشران سودجوی غیرفرهنگی برای تلکه کردن اهالی قلم کیسه می‌دوزند!

آن‌ها از نویسنده و شاعری که نمی‌داند برای چاپ کتابش سزاوار دریافت حق التألیف نیز هست، پول طلب می‌کنند و این را امری معمول جلوه می‌دهند، در صورتی که حق این است نوشته‌ای که ارزش چاپ دارد، نویسنده اش لایق دستمزد است نه اینکه او چیزی هم از جیبش به ناشر سودجو بدهد! خیلی بخواهیم با ناشر همراه شویم و بازار نامساعد آثار ایرانی را در نظر بگیریم، باید بگوییم ناشر اگر از پس پرداخت دستمزد یا همان حق التألیف نویسنده و شاعر بر نمی‌آید، در قرارداد با آن‌ها پرداخت این وجه را به میزانی از فروش اثر موکول کند، یا اگر باز هم بخواهیم امتیازی برای ناشر قائل باشیم، به جای وجه ریالی می‌توان تعدادی از نسخه‌های کتاب منتشرشده را به عنوان حق التألیف در نظر گرفت، یا در بدترین حالت، صرفا کتاب را چاپ کرد و دستمزدی به خالقش نداد!

اما اینکه از صاحب اثر به بهانه هزینه‌های چاپ و نشر پولی هم طلب شود، رسما کلاهبرداری است. ناشر کلاهبردار (طبعا ناشران دلسوز و فرهنگی موضوع بحث ما نیستند.) گاهی تنها هزینه‌های انتشار کتاب را از مؤلف می‌گیرد تا کتابی چاپ کرده باشد و مجوز نشرش باطل نشود و گاهی به صراحت مبلغی افزون بر آن هزینه، بابت حق الزحمه ناشر دریافت می‌کند!

انگار نه انگار که رنج نوشتن هم بهایی و نویسنده و شاعر شأنی دارد! حتی زمانی می‌رسد که ناشر یادشده بی صداقتی را به نهایتش می‌رساند و به مؤلف پیشنهاد شراکت در سرمایه گذاری روی اثر می‌دهد؛ اما از آنجا که مؤلف اطلاع دقیقی از هزینه کرد او ندارد، تمام هزینه یا بیش از آن را می‌پردازد و گمان می‌کند نیمی از آن را خود ناشر پرداخته است! نویسنده و شاعر باید بداند که ناشر درستکار هرگز از او پولی طلب نمی‌کند.

باید بداند اگر اثرش ارزش انتشار دارد، شایسته حق التألیف است یا دست کم نباید وجهی به ناشر بپردازد. باید حواسش باشد که وقتی ناشر پول چاپ کتاب را از او بگیرد، به احتمال قوی دیگر خود را ملزم به پخش کتاب و رساندن آن به کتاب فروشی‌ها و مخاطبان اثر نخواهد دانست.

باید آگاه باشد که وظیفه نویسنده و شاعر نیست که خودش نسخه‌های کتابش را دست بگیرد و از این کتاب فروشی تا آن کتاب فروشی ببرد و منت بکشد تا بلکه یک فروشنده حاضر شود کتابش را در فروشگاه خود عرضه کند! پس یادآور می‌شویم؛ هرگز حاضر نشوید بابت چاپ اثری که به پایش وقت و انرژی گذاشته اید تا حرفتان را به مخاطب برسانید، پول بدهید، چون حتی بعید است به دست مخاطب برسد!

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->